دیروز رفته بودم خانه دوستم که لیسانس سینما گرفته.نشسته بودیم پای تلویزیون،اول فکر کردم با من شوخی می کنند ولی در کمال تعجب برام تکان دهنده بودمیدیدم چطور محو تماشای سریال های مزخرف بعد از افطار شده اند وبا ولع و پیگیرانه، موضوع داستان قسمت گذشته را به هم تعریف میکنند:"این پول داده اونو کشته ،فلانی طرح تولید پلیمرش را دزدیدند"...
بعد از 4 سال درس خواندن در دانشگاه هنر با آنهمه علاقه و استعداد، وحشتناک است به جای هنر سینما غرق صنعت سینما شده اند،دقیقا همان چیزی که فیلسوف های مکتب فرانکفورت به آن صنعت فرهنگ میگویند(تولیدات انبوه بنجل بی خاصیت فرهنگیMASS MEDIA)که نظام سرمایه داری بدنبال آن است.
هرچه هنر سینما رهایی بخش است ،صنعت سینما مضرو شریک جرم در باز تولید نظم کثیف مستقر.
دلم میسوزد برای این بهترین دوستانم.
به جای اینکه دنبال مطالعه و تماشای بهترین محصولات هنری دنیاباشند بدلیل آموزش های غلط دانشگاهی شان (دانشگاهی که با حضور تعدادی استاد بیسواد، به جای تربیت هنرمنددر پی پرورش تکنیسین های لازم برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.)بدون احساس تلف شدن عمرشان و با لذت تماشا میکنند سیمای ضرغامی را.
------------------------------
تا سال آينده فقط مي‌خواهم كارشناس باشم مقاله ای از زید آبادی عزیز
2 comments:
memoooojjjjjjjjjjj....now u can raise ur voice, ha?? :-))))
- why do u think it took them more than 4 yrs to get their diploma??!!
- they r living in that country and need to make money.
- they need to know about the techniques and equipment they are provided with in that country.
- the last and the most important one is that the reason they watch those stuff doesn't have to do much with their teachers...they enjoy it! that's how they are :-))))
hee hee heeeeeeeeeeeeeeeeee
I still love you all anyways :D:D:D
rasti memoj,tazeh emrooz blog e maman e maryam mahsa ro didam.
ye zareh ba in doostaye cinemaiet mehraboon bash :-))))))))
Post a Comment