Friday, November 28, 2008



( سارا بازهم بدون هیچ یادی لینکی که برام فرستاده بودی گذاشتم اینجا)

...


یادی از تمام دانشجویان که به جرم عقایدشان از حق تحصیل محروم شدند،نویسندگان این نامه که اکنون در بندند

...

ازشهرکرد که به تهران بر می گشتم اول بلیط ساعت نه را خریده بودم ،وقتی دیدم تعاونی دیگری هست که ساعت هشت و نیم به تهران سرویس دارد بلیطم را پس دادم که زودتر از زحمت انتظار در ترمینال خلاص شوم(با کوله پشتی سنگین نمی شد در شهر گشت زد) و

...

اتوبوس وقتی حرکت کردچند صندلی خالی داشت .به اصفهان که رسید بدون هیچ اغراقی یک ساعت و نیم جلوی ترمینال اصفهان در محلی پر از دود اتوبوسها توقف کرد تا پر از مسافر شد و بعد راه افتاد.

بسیاری از مسافر ها که انگار نه انگار وقتشان است که دارد هدر می شود و بوی دود اذیتشان میکند نشسته بودند و فیلم هندی شان را تماشا می کردند.

از دقیقه چهل پنجاه نیمی از مسافر ها زیر لب غر می زدند که پس چرا راه نمی افتد.

حتی یک نفر ،یک نفر جرات بلند اعتراض کردن نداشت.

بعد از چند داد بی نتیجه پیاده شدم رفتم دنبال راننده، گفتم من برای نیم ساعت زودتر رسیدن بلیطم را عوض کرده ام.

خندید گفت می خواهی ساعت چهار صبح برسی تهران چکار!

بقیه مسافرهانگاهمان می کردند...

نمی دانم چرا انقدر ملت تو سری خوری هستیم.به راحتی آب خوردن ازهر صاحب زوری تمکین می کنیم

...

در ترمینال شهر کرد باسه پسر 16-17 ساله فروشتده یکی از دکه ها گپ می زدم

هیچکدام بیشتر از کلاس چهارم نخوانده بودند و تا این سن از شهرشان بیرون نرفته بودند،حتی تا اصفهان

کلی از تهران پرسیدند.می گفتند در تهران ممکن است مثلا نیکی کریمی را دید؟!

...

هفته پیش درخت کهنسال دیگری را به بهانه مبارزه با خرافات،در استان قم،در کنار جمکران قطع کردند!!!!


...


No comments: