Wednesday, December 24, 2008

برای باز شدن باب بحث

دوست خوبم که در فرانسه دکترای حقوق می خواند این ایمیل رازده وپست قبلی بلاگم به نوعی جواب من بود به این ایمیل!شما طرفدار کدام نگاه هستید ؟!
...
به نظر من راجع به رابطه انسان و طبیعت باید اول از همه چند تا مساله رو مشخص کرد. اول از همه اینکه آیا نگاه ما انسان محور است یا طبیعت محور. یعنی آیا منافع انسان بر طبیعت مقدم است یا منافع طبیعت در انسان؟
دوم اینکه آیا محافظه کار هستیم (یعنی خواستار حفظ وضع موجود هستیم) یا اینکه تحول خواه.

با این اوصاف، از نظر من، می شه چهار گونه به مساله نگاه کرد :

1. تقدم طبیعت و محافظه کاری : در این حالت انسان بخش کوچکی از طبیعت است. حق دخالت در طبیعت و تغییر در روند طبیعی تحول اون رو نداره. همه تلاشش باید بر این باشه که روابط موجود، منابع و شکل کنونی اونها به هر قیمتی حفظ بشه. از اونجایی که منافع طبیعت بر منافع انسان مقدم است، هیچ انگیزه ای از جمله پیشرفت و ترقی و بهبود زندگی بشر نباید دلیل بر این باشه بشر وضعیت موجود رو تغییر بده. مثلا نباید جنگل رو از بین برد تا زمین کشاورزی ایجاد کرد. نباید در ژنهای گیاهان دستکاری کرد تا محصولات کشاورزی بیشتر برای سیر کردن جمعیت روزافزون انسانها بدست آورد.
چیزی که اصل است حفظ شکل کنونی طبیعت است. انگار که این شکل کنونی مقدس است و بنابراین هرگونه تغییری دستکاری در روند تحول طبیعی است.

2. تقدم طبیعت و تحول خواهی : در این حالت باز هم انسان بخش کوچکی از طبیعت است. اما فرقی که این فرض با فرض قبلی دارد در این است که در فرض قبلی شکل کنونی زمین و روابط اصالت داشت اما در این فرض هیچ اصالتی در شکل کنونی وجود ندارد. زمین اگر به قول خودت 46 ساله باشه، در 42 سالگی تازه گیاهان روش پدید آمدند و تازه 8 ماهه پستان داران بوجود آمدند و انسان 4 ساعت بیشتر نیست که روی زمین آمده. پس هیچ کدوم از اشکال حیات، جانداران، گیاهان و انسان ذات طبیعت نیستند. همه عَرَض هستند و بودن و نبودنشان خللی در زندگی زمین بوجود نمی آورد. همونطور که مثلا 4 هزار سال قبل چاد از یک جنگل استوایی تبدیل به بیابان شده، الان هم می تونه مثلا آمازون تبدیل به بیابان بشه مثلا، بدون اینکه ضرری به زمین به عنوان مادر همه برسه. اقدامات انسان مسلما روند تغییر و تحول رو تسریع می کنه. اما از اونجایی که زمین و طبیعت برای ما اصالت داره و نه شکل کنونی اش، ما به عنوان انسان (بخش کوچکی از طبیعت) در مقامی نیستیم که بگوییم که این تحولات تسریع شده به نفع زمین است یا خیر؟ چون که این تحولات تنها باعث تغییر عرضیات می شود و نه باعث تغییر ذات! در این حالت انسان هر کاری که بخواهد می تواند بکند چون در نهایت هیچ کدام از اعمالش به نابودی زمین و طبیعت نمی انجامد. تنها به تغییر شکل می انجامد.

3. تقدم انسان و محافظه کاری : در این حالت تقدم با منافع انسان است. یعنی درست است که ما بخشی از این طبیعت هستیم، اما زمین و مخلفاتش در خدمت انسان هستند. زمین و جانداران هستند تا ما باشیم. پس انسان حق دخل و تصرف در طبیعت را دارد. انسان حق بهره کشی از منابع طبیعی و جانداران را دارد. اما ما گفتیم که دید ما در اینجا محافظه کار است. یعنی ما چندان مطمئن نیستیم که دخل و تصرف ما و تغییر شکل زمین به سود منافع انسان است یا خیر؟ پس در دخل و تصرف باید جوری عمل کرد که سبب نابودی شکل کنونی طبیعت نشود. چرا؟ چون که شکل کنونی طبیعت به خوبی به منافع انسان خدمت می کند و نابودی آن سبب از بین رفتن منافع ما می شود. تبدیل جنگل به بیابان، اکسیژن مورد نیاز ما را تهدید می کند. از بین رفتن تعادل در اکو سیستم ها ممکن است به منابع غذایی یا سلامت ما ضرر بزند. آلودگی طبیعت سبب بیماری و مرگ و از بین رفتن نسل بشر می شود.
پس در این فرض باید تا جایی دخل و تصرف در طبیعت کرد که منافع انسان به خطر نیفتد. حمایت از طبیعت ارزشمند است زیرا منافع انسان اقتضا می کند.

4. تقدم انسان و تحول خواهی : باز هم مثل حالت قبل منافع انسان مقدم است. اما در این حالت بشر به این عقیده رسیده است که به تنهایی و بدون نیاز به طبیعت هم می تواند به مقصود خود برسد و منافعش رو تامین کند. این عقیده می تواند ناشی از حماقت باشه (آینده نگر نبودن) یا ناشی از اعتقاد بیش از حد به علم (حلال تمام مشکلات بودن). هیچ گونه مانعی برای دخل و تصرف در طبیعت وجود ندارد. تا جایی که منافع انسان اقتضا می کند باید طبیعت را تغییر شکل داد. هیچ موجودی غیر از انسان اصالت ندارد و بود و نبودش اهمیتی در بقای نسل و زنگی انسان ندارد.
...

حالا از این چهار تا فرض که به ذهن دوستم رسیده، اوطرفدار نظر سوم است. یعنی معتقد به تقدم منافع انسان است، والبته قبول داردکه منافع انسان بدون توجه به طبیعت تامین نمی شود.شما از کدام گروهید؟

3 comments:

Anonymous said...

4 va 1 jedan rad hastan. beyne 2 va se moradadaam paie 2 hastam bishtarrrr

Anonymous said...

albate paie az beyn ordane goone haye kamiab ham hastam ta nayab shan injoori lezat zendegy bishtare agar donia pore save abroo sefid bodii cho khar mohre bazar az oo por shodiii

Anonymous said...

dooste aziz chera fekr mikonid de masaele marboot be olome zisti enghadr sade hastan ke be sadegi chand khat dalil va borhan betoonim khodemoono tojih konim. hich kas nemitoone raje be nezame hasti be sadegi negah kone.ta hala fekr kardi chera darsade gazhaye atmosfer taghiri nemikone va taghriban paydare? chera darsade shorie ab oghyanoosa sabete? chera model haye hava shenasi javab midan.
age kore zamino ba sayarate dige moshayese koni mibini ke mohite hich kodoom be paydari zamin nist chera?
in tanavo zisti hastan ke baese shodan mohite fiziki tori taghir kone ta hayat jaryan dashte bashe.
chetor ba in hame etminan mitooni begi ashkale hayat zate tabiat nistand........ mohite zist elmi fogholade takhasosie ke ghedmati bish az 50 sal nadare.age mikhain ba ravand hayat rooye tanha sayare zande komak konid,didetoono avaz konid. ensanha ba hamin didgaha baes shodan ta har sale ba ab shodane yakhhaye ghotbe shomal abi moadele daryaye khazar varede oghyanoosha beshe. be shekare nahang be naboodi phitoplankton ha nazdik mishim ke daran oxigen oghyanoosa ro tamin mikonan. ba naboodi jangal ha darim zzamino garmtar mikonim. ba naboodi goore khar too tooran darim ravan biaban zaee ro afzayesh midim.
hala migid chi kar konim, dast az yek janebe negari bardarid ejaze bedid ta akharin omidemoon baraye nejate zamin be naboodi nayanjame.
zamin baraye ensanha mesle ye khone az jense shokolate, age mikhaym hame shokolato bokhorim hadeaghal ejaze bedim ta sotoonash ke ashkale mokhtalefe hayatan zande bemoonan.
ma afaride khoda hastim va bayad zate afaridan va zang kardano az hich mojoodi salb nakonim.........zende bad zandegi........zende bad ensaniat