Saturday, January 3, 2009

Environmental Ethics

اخلاق محیط زیستی شاخه نسبتا جدیدی از مبحث اخلاق فلسفی است.

Philosophical ethics

مسئاله اول آن نوع ارزشی است که باید نسبت به محیط زیست طبیعی قائل شد.آیا باید برای جانداران و چیز های بیجانی که پیرامون ما هستند ارزش قائل شویم صرفا به این خاطر که آنها از جوانب بسیاری برای ما مفید فایده هستند؟یا آنها(لا اقل برخی از آنها)واجد ارزشی متعالی و ذاتی هستند فارغ از منافع ما انسان ها.
این پرسش یکی از بنیادی ترین پرسشهای اخلاق محیط زیست است که فلاسفه در نحوه پاسخگویی به آن اختلاف نظر دارند.
1-گروهی[که من ازآنجمله ام] گمان می کنند نظام های طبیعی دارای ارزش فی نفسه و مستقل از منافع انسانها می باشند و بر آنند که به رسمیت شناختن چنین ارزشی ما را مکلف به اتخاذ اصول اخلاقی جدیدی می کند و از آنجا که سنت اخلاقی غربی(اسلامی) به گونه ای اصلاح ناپذیر انسانمدار است طوریکه نابودکردن چیزهای طبیعی طبق آنها منعی ندارد مگر آنکه موجب آزار و زیان انسانها شود، پس نیازمند بوجود آوردن نظام ارزشی جدیدی هستیم متفاوت از تمدن موجود مردسالار.
2-گروهی هم می گویند هر چیز با ارزشی که در طبیعت بیابیم در نهایت ملاک تعیین ارزش آن منافع انسان خواهد بود.(هر چند خودشان هم قبول دارند عقاید و درک فعلی ما از منافع مان ناقص و نیازمند بازبینی و تجدید نظر است.)ولی معتقدند منابع لازم برای این بازبینی را در سنتهای اخلاقی موجود می توان پیدا کرد. [البته اگر مثل شرکت نفت جمهوری اسلامی و یا صنایع چوب و کاغذ چوکا و نکا در شمال ایران و... کاسه ای زیر نیم کاسه نباشد]!
مسئله دوم اخلاق محیط زیست:ما در مقام انسان در خصوص ارتباطمان با سایر اجزای طبیعت چگونه باید باشیم؟
عقیده کهنی وجود دارد که می گوید طبیعت معلم ماست. ما جزو طبیعت نه سوای طبیعت هستیم.
We are a part, not apart from nature!
دیدگاه[تاکید می کنم احمقانه]دیگری وجود دارد(بویژه در بعضی از ادیان سامی)که مارا تافته جدا بافته(اشرف مخلوقات) می داند و طبیعت را خدمتگزار مطامع ما.
بر این باورم از آنجا که (هیچ جای دنیا هنوز)قدرت در دست ما محیط زیست گراها نیست برای مقابله با خشکه مذهبی های بنیاد گرای داخلی یا پسا استعمارگراهای طرفدار انسان سوای(برتر از) طبیعت،اگر بتوانیم آنچه برای انسان ارزشمند است به درستی بشناسیم و بشناسانیم اساسی مطمئن برای اخلاق مبتنی بر احترام به طبیعت در برابر سرمایه داری هاربنیاد گذاشته ایم!
"ایده اصلی ام از مقدمه کتاب اخلاق محیط زیست ترجمه مهدی رستمی شاهرودیٍ،چاپ شده سازمان محیط زیست گرفته شد."

6 comments:

Anonymous said...

من طرفدار نظریه دوم هستم.
راستی در جواب به دوستمون نیما در مطلب قبل باید بگم که من بیجا بکنم منکر تخصصی بودن علم محیط زیست باشم. من فقط قصدم همین بیان دیدگاه فلسفی به مقوله انسان و طبیعت است.

Anonymous said...

راستی مهدی من رابطه بین انسانمداری و مردسالاری رو متوجه نشدم.

memoj said...

عمو رضا یک چیزی
مرامی بی تعارف راستشو بگو از ته دل قبول داری محیط زیست یک علم است؟
یک جورساده انگارانه و با بدبینی به ماجرانگاه می کنی؟! که انگار یک مسئله ژورنالیستی است بحث محیط زیست حالا یک سری خبرنگار بی کار واسه فروش بیشتر روزنامشون می آن الکی مردم را می ترسانند وااای زمین گرم شد ....!
اگر قبول داری محیط زیست علم است چطور وقتی اینهمه اکولوژیست صبح تا شب از خطر انقراض گونه ها و...می گن یکم شک نمی کنی به اینکه نشه واقعا ضرری دارد از دست رفتن تنوع زیستی زمین؟!

memoj said...

جدی پ نظرت در مورد حق حیات گونه ها برام یکم ترسناک است و غیر قابل فهم
اگر رئیس و سهام دار یک شرکت بهره برداری چوب جنگل یا استخراج نفتی بودی دلم نمی سوخت و می فهمیدمت
می گفتم دوستم منافع مادی ای دارد که توجیه می کند نابودی فلان اکوسیستم را به قیمت انقراض چهار نوع جلبک و پروانه و پرنده و ...
ولی به عنوان حقوقدانی که یاد گرفتی دفاع از حق را وحشتزده می شم
جدی به من بگو چطور دلت می آد وبا عقل جور در می آد و چه منطقی است که توجیه میکند
چون من و تو هنوز علممان نرسیده،استفاده اش را برای انسان نفهمیده ایم
فلان نوع لاکپشت در دریای عمان یا خلیج فارس یا دریای بالتیک از بین رفت که رفت؟
نباید کاری کنیم که لاکپشت دریایی منقرض نشود چون هنوز نمی دانیم به چه درد ماانسانها می خورد؟

memoj said...

دور از جون می فهمم ملا حسنی و رئیس اوقاف گیلان که معتقدند اشرف مخلوقاتند یابرای امازاده هاشم راه می خواهند یا وظیفه مبارزه با خرافات رابر دوششان حس میکنندبه راحتی آب خوردن
فرمان قطع پانصد تا درخت راصادر کنند
ولی اینکه دوست تحصیلکرده حقوقم بگه حالا پانصد تا درخت بود دیگه ... منفعت چهار تا(پانصد تا یاحتی پانصد هزار تا)آدم ایجاب می کرد قطع شوند
قطع شد که شد را نمی فهمم!
را تو کتم نمی را!
...
رابطه انسانمداری و دموکراسی را منهم نمی دانم
ولی می دانم فضای دموکراتیک فضایی است که اقلیت های مختلف(دگر باشان،گونه های دیگر حیات)هم حقوقشان رعایت می شود
نمی شود آنطور خود خواهانه فقط منافع انسانها را دید و حق حیات ضعیفتر ها( حیات وحش )را ندیده گرفت و دم از دموکرات بودن زد

Anonymous said...

من با نظریه اول موافقم.چون همانطور که ما حق حیات داریم و با هدف و منظور خاصی بوجود اومدیم پس بقیه موجودات هم همین حالت را دارند.بد نیست کمی خودمونو جای اونا بذاریم اگه موجوداتی برتر از ما به اینجا بیان و برای منافع خودشون بخوان مارو از بین ببرن به نظر شما اون موقع جریان چه شکلی میشه و جای ما تو این دنیا کجاست.آیا شماها برای بودنتون تو این دنیا دلیل خاصی دارید که برای دیگر موجودات اونو قائل نیستید؟؟؟