Monday, June 22, 2009

نکته ای دارم ...باز پرس!

امروز شنیدم یک هم دانشکده ایم از دانشجویان ورودی امسال طراحی محیط زیست دانشگاه تهران هم از جمله چند ده دانشجویی است که دو شنبه شب با هجوم انصار به کوی پس از ضرب و شتم به زیر زمین وزارت کشور و از آنجا به زندان اوین یا محل نا معلومی منتقل شده است.(گویا مظلومترین و ساکت ترین دانشجوی کلاس هم بوده است) و در جواب خانواده گریان و مسئولان دانشکده که پیگیر آزادی اش هستند گفته اند امکان ندارد!باید به همراه دو هزار جوان دستگیر شده دیگر مراحل بازجویی و تحقیق از او تمام شود اگر ثابت شد با انگلیس یا عراق ارتباط ندارد آزادش می کنیم!
کاری به تقلب در انتخابات یا دادخواهی کسانی که در خیابان ها این چند روز قتل عام شدند ندارم.
فقط و فقط اتفاقی که هفته پیش در کوی دانشگاه افتاده است(حمله شبانه و ضرب و شتم شدید و دستگیری گسترده دانشجویان در خوابگاهشان) کافیست تا این روزها هزاران نفر در صحن دانشگاه تهران معترض و متحصن باشند.این دانشگاه بیش از پنجاه هزار دانشجوی لیسانس تا دکترا و صد ها نفر استاد(پروفسور!)و حتی کارمند دارد!تنها کوی دانشگاه پانزده هزار دانشجو ساکن دارد که امروز پانصد نفرشان هم نمانده اند.آنها هم دانشجوی دکتری و فوق هستند و مانده اند برای نمره گرفتن و تحویل کارشان!
سکوت مرگباری در دانشگاه حاکم است انگار نه انگار اتفاقی افتاده!
هم دانشکده ای خوابگاهی ام تعریف می کرد: آنشب تا دو صبح به قدری گاز اشک آور در محوطه کوی زدند که همه به اتاقهایشان پناه برده بودند ، تازه سه صبح حمله انصار شروع شده بود ومی گفت در اتاقشان را از پشت در طبقه سوم قفل کرده و هر لحظه منتظر بودند چماق داران در را بشکنند و اینها را هم بزنند و ببرند که دیگر صبح می شود و نوبت به آنها نمی رسد.
نکته و سئوال من اینجاست!
چه ملتی هستیم که دانشجویانش صبح روز جنایت به جای سازمان دهی اعتراضات بعدی و پیگیری وضعیت همکلاسی های در بندشان که تا صبح صدای ناله ها و کتک خوردنشان را در اتاق کناری می شنیده اند،به جای در خواست مجازات عاملین و آمرین حمله،به جای خواست برکناری رئیس بی لیاقت دانشگاهی که دانشجویانش را شبانه در کوی به خون کشیده و با خود برده اند و... و به جای استعفا و ایستادگی در کنار دانشجویان با افتخار و منت می گوید : کسی در کوی کشته نشده است ...
بدون ذره ای احساس مسئولیت جمعی و حس حق طلبی گروه گروه چمدان هایشان را بسته و به شهرستانهایشان فرار کرده اند!
امروز در دانشکده ای که دانشجوی بی گناهش نه در خیابان که در خوابگاه ربوده شده و به مکان نا معلومی انتقال داده شده است دانشجویان بدنبال تکمیل کارهای کارگاهشان بودند، استادان جلسه دفاع پایان نامه شاگردان سر به راه را برگزار می کردند ومدیر گروه در مرخصی است ورئیس دانشکده پشت میزش لم داده بود و چایی می خورد.
چرا؟!

4 comments:

sara said...

be hamoon dalili ke to dari saay mikoni ke payan nameh at ro tamoom koni. baaz gooz be shaghigheh payvand zadi haaaaaaaaaaaaaaaa.
khob ghaasem ba eteraaz e yek nafar ke kari dorost nemishe. bemaanad ke albatteh janam esh ro ham ehtemalan nadaran.

vahid said...

enghad na omid nabashiin hamin jamiate alanam kafie goore baba bikhialaa. peasr joon to eterazet ro bokon ablah aghaa vaghty migam 4 ta adame koloft ba khodet biar sare poshte boom ba ha m alaho akbar begiin nagoo na. asabam az daste oon shabet khoorde ba in adamaie khar.... bayad in chenin barkhord kard

Anonymous said...

baba bikhiyal matne ahmad batebi mano tekon dade

Anonymous said...

ali boodam